حسین سیف الدینی؛ زهرا احمدی پور؛ محمدرضا حافظ نیا؛ ابراهیم رومینا
دوره 23، شماره 92 ، دی 1401، ، صفحه 7-28
چکیده
توجه به عوامل علی، زمینهای و تاریخی در تحلیل رفتار و کُنش کشورها در سالهای اخیر افزایش پیداکرده و ادبیات رویکرد ادراکی برای فهم منطق تحولات و سیاست حکومتها گسترش یافته است. در رویکرد ادراکی فرض بر ...
بیشتر
توجه به عوامل علی، زمینهای و تاریخی در تحلیل رفتار و کُنش کشورها در سالهای اخیر افزایش پیداکرده و ادبیات رویکرد ادراکی برای فهم منطق تحولات و سیاست حکومتها گسترش یافته است. در رویکرد ادراکی فرض بر این است که بازیگر ژئوپلیتیکی در میدانی از مقتضیات استراتژیک -که بهعنوان میراثی نهادی به ارث برده است- عمل میکند و همواره محدودیت و شرایط هویتی خاص خود را دارد؛ اما در حوزه ژئوپلیتیک نظریه جامعی که بتواند علل و عوامل ادراکی و نقش تأثیرگذار آنها در کنش و سیاستها را بازتاب دهد، غایب است. ازاینرو پژوهش حاضر طرح اولیهای از یک نظریه جدید با عنوان ادراک ژئوپلیتیکی است که میتواند بازتاب این تأثیرات را در رفتار بازیگران مورد ارزیابی کیفی قرار دهد. همواره چرخهای از عوامل تأثیرگذار در جوامع وجود دارند که در رفتار کشورها مؤثرند. پارهای از تجربههای جمعی (مانند جنگ، اشغال نظامی، تجزیه، قتلعام، معاهدات مهم) به حافظه جمعی شکل میدهند و از طریق مکانیسمهای انتقال نسلی، ماندگار شده و بهمرور در ارتباط با قلمرو سرزمین، معنادار شده و بخشی از ملزومات بقاء یا امر ملّی فرض میشوند. در مرحله بعدی «کشورها» در ارتباط با این عناصر به مرحله هویتیابی ژئوپلیتیکی میرسند و در ارتباط با سرزمین، نظام بینالملل و سایر ملّتها به «من و دیگری» شکل میدهند. این مسیر در مرحله نهایی تکوین خود به شکلگیری ظرف ادراکی یا ادراک ژئوپلیتیکی منجر میشود. جوامع و کشورها از طریق ادراک ژئوپلیتیکیِ خود به پدیدههای بیرونی در نسبت با جغرافیای سیاسیشان معنا میدهند که این معنادهی محصول مکان (جغرافیا) و زمان (تاریخ) است؛ بنابراین از طریق کشف شکلگیری روند تکوین این ادراک میتوان دستکم بخشی از کُنشها را معنایابی کرد. بهویژه که با بازگشت ناسیونالیسم به عرصه روابط بینالملل و طولانی شدن روند گذار ژئوپلیتیکی از دوقطبی به نظم جدید، قدرتهای متوسط منطقهای سعی دارند از طریق افزایش نفوذ قلمرو و تعمیق عمقِ استراتژیک خود، سهم بیشتری در نظمِ آینده داشته باشند. فایده دیگر چنین رویکردی، پیشبینی کنشهای آینده حکومت نیز هست. این پژوهش از نوع بنیادی با رویکرد توصیفی-تحلیلی از طریق تحلیل محتوای کیفی دادههای تجربی به این مهم میپردازد و شیوه گردآوری دادهها اسنادی و کتابخانهای است.